شب یلدا
امروز غزلی من در مدرسه برای شب یلدا جشن داشت اخه قربونش برم سال اولش است که مدرسه میره (پیش دبستانی)براشون کرسی با سماور ذغالی و خوراکی های شب یلدا (البته دست نزن جیزه)غزلی با دوستاش یک عکس گروهی گرفتندبعد رفتند کلاس هندوانه خوردند بعد خانمشان (ابراهیمی)به اونها یک هدیه داد .
امشب هم من و بابا جونش براش هدیه خریدیم چون غزل خیلی هدیه دوست داره وهم نقاشی زیاد می کشه برایش وسایل نقاشی خریدیم درضمن براش کیک خریدیم چون کیک رابه شیرینی ترجیح میدهد بالاخره شب خوبی بود فقط غزل دوباره تب کرد و مریض شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی